تاریخچه مختصری از شیرپوینت (از دیدگاه یک تازه وارد نسبی)
یادداشت: این مقاله در ابتدا به ارسال شده www.endusersharepoint.com. یادم رفت تو وبلاگ خودم پست کنم 🙂
شیرپوینت یک معامله بزرگ از روزهای اولیه خود را به عنوان نوعی از تکنولوژی انکوباسیون در مایکروسافت تکامل یافته –آن را تقریبا مانند یک فیلم ترسناک تکامل یافته, که در آن ایجاد دانشمند دیوانه طول می کشد در زندگی خود, breaking free of its creator’s expectations and rules. The technical evolution is obvious – the WSS 3.0 مدل شی غنی تر و پیچیده تر از WSS 2.0, which was itself an improvement over earlier versions. The next version will no doubt show tremendous improvement over 3.0. From an End User’s perspective, اما, تکامل شیرپوینت است و حتی بیشتر قابل توجه است.
در روزهای اولیه, SharePoint didn’t offer much to End Users. They would have their usual functionality requirements, work with IT to define them well and implement a solution. IT would use SharePoint to solve the problem. The product wasn’t very accessible to End Users. I’ve thought threw a few analogies, but I decided to stick Venn Diagrams to show what I mean. When Microsoft first released SharePoint to the world as a commercial offering, به دنبال یک الگوی نسبتا سنتی از پایان این کاربر <-> IT relationship. A lot of End Users, برقراری ارتباط و کار با تعداد بسیار کمی از این افراد به ارائه راه حل هایی که در حل مشکلات کسب و کار:
دامنه مشکل کلی که شیرپوینت یک پلت فرم تحویل مناسب است کوچک است (especially compared to today’s SharePoint. End Users and IT worked in a more classic arrangement with IT: تعریف نیاز به IT, صبر کنید برای انجام آن کار خود را در پشت پرده و تحویل محصول نهایی.
به عنوان شیرپوینت به تکامل 2.0 جهان (WSS 2.0 و شیرپوینت پورتال سرور), several things happened. اولین, the “problem domain” increased in size. By problem domain, I mean the kinds of business problems for which SharePoint could be a viable solution. مثلا, شما که فکر می کنم بیش از حد سخت نیست در مورد پیاده سازی یک راه حل جستجوی جدی در محیط شیرپوینت تا SPS (و حتی پس از آن, آن را به عنوان خوب به عنوان آن نیاز به). در همان زمان, پایان دادن به کاربران این توانایی بی سابقه نه تنها تعریف, but also implement their own solutions with little or no IT support.
The 3.0 بستر های نرم افزاری (WSS و MOSS) maintained and increased that momentum. The problem domain is enormous as compared to the 2.0 بستر های نرم افزاری. Virtually every department in a company, اعم از بهداشت تولید و بخش های ایمنی به بازاریابی, از فروش به کنترل کیفیت - آنها می توانند مورد استفاده مناسب برای شیرپوینت (و آن را یک مورد از mashing میخ گرد را به یک سوراخ مربع نیست). در همان زمان, the platform empowers even more End Users to implement their own business solutions. I try to capture that with this diagram:
This has proven to be both a potent and frustrating mixture. The 3.0 platform turns previously stable roles on their heads. Suddenly, کاربران نهایی به طور موثر هستند قاضی, هیئت منصفه و جلاد تحلیلگر کسب و کار, application architect and developer for their own business solutions. This gets to the heart of the problem I’m writing about. But before I dive into that, اجازه دهید از فیل در اتاق در نظر.
مشابه به توپ کریستال
چگونه شیرپوینت 2010 این الگو را تحت تاثیر قرار دهد? Will it be incremental or revolutionary? Will more, کمتر یا در حدود همان تعداد از کاربران نهایی خود را پیدا کنید قدرت برای ایجاد راه حل ها در شیرپوینت 2010? Will SharePoint 2010’s problem domain expand even further or will it just refine and streamline what it already offers in WSS 3.0 / خزه?
اطلاعات به اندازه کافی وجود دارد خارج وجود دارد "با خیال راحت می گویند که پاسخ کلی این است:
- The problem domain is going to dramatically expand.
- کاربران نهایی خود را حتی بیشتر قدرت پیدا کردن نسبت به قبل.
The Venn Diagram would be larger than this page and cause some IT Pros and CxO’s to reach for their Pepto.
I believe it’s going to be a tremendous opportunity for companies to do some truly transformational things.
هیچ بولز در من فروشگاه چین!
این برای تلفن های موبایل بزرگ, اما از نقطه نظر من به عنوان یک مشاور شیرپوینت و قرار دادن خودم به کفش از یک مدیر فناوری اطلاعات, I see this vision. I own a China shop with beautiful plates, کریستال, غیره (محیط شیرپوینت من). I’ve rented a space, I’ve purchased my inventory and laid it all out the way I like it. I’m not quite ready to open, اما در پیش بینی, I look at the door to see if my customers are lining up and I notice an actual bull out there. I look more closely and I actually see دو bulls and even a wolf. Then I notice that there are some sheep. Sheep are پس بد, اما آنها شاید مبدل گرگ? I don’t want bulls in my china shop!
بدتر می شود! When I rented the space, I couldn’t believe how nice it was. Wide and open, امکانات فوق العاده, very reasonable price. اما, در حال حاضر من درک که فضاهای باز گسترده و درب بزرگ است کاملا برای یک گاو نر به اندازه آمدن سرگردان در و ذخیره کردن زباله به چین من.
من هل دادن این قیاس بیش از حد, البته. End Users are not bulls (بسیاری از آنها را به, در هر صورت) و بخش فناوری اطلاعات نمی کنند (یا قطعا نباید) view their user community with that kind of suspicion. اما, این نوع از برخورد کامل در نظر گرفتن محل در حال حاضر را در وجود دارد 3.0 platform that I expect will only get worse in SP 2010. SharePoint already empowers and encourages End Users to define and implement their own solutions.
فوق العاده است و همه, اما واقعیت این است که هنوز یک محصول بسیار فنی و هنوز هم خواستار نوع شدید تجزیه و تحلیل مورد نیاز کسب و کار, design and general planning and management that technical projects require to be successful. These are not the kind of skills that a lot of End Users have in their bag of tricks, especially when the focus is on a technical product like SharePoint.
I’ve given this a lot of thought over the last year or so and I don’t see any easy answer. It really boils down to education and training. I think that SP 2010 رفتن به تغییر این بازی، کمی و آن را به بازی متفاوت و در حرکت آهسته به عنوان شرکت رول SP خود را 2010 راه حل های بیش از 2010 and beyond. In order to succeed, End Users will need to transform themselves and get a little IT religion. They’ll need to learn a little bit about proper requirements
analysis. They will need some design documentation that clearly identifies business process workflow, مثلا. They need to understand fundamental concepts like CRUD (ساختن, به روز رسانی و حذف), توسعه تمدن / آزمون / QA / بر انگیختن محیط و نحوه استفاده از آن زیرساخت به درستی استقرار راه حل هایی که زندگی می کنند مدت زمان طولانی خوب و خم (شکستن نیست) در پاسخ به تغییرات در سازمان.
در هفته های آینده, من قصد دارم به تلاش و ارائه برخی از ایده های جدید خود من, و همچنین لینک به کار بزرگ انجام شده توسط بسیاری از نویسندگان دیگر (بر www.endusersharepoint.com و در جای دیگر) so that interested End Users can learn that old time IT religion. Keep tuned.
</پایان>
من در توییتر در http://www.twitter.com/pagalvin